به گزارش تسنيم؛ نشست خبری آیدین آغداشلو هنرمند عرصه هنرهای تجسمی در حالی در صبح روز شنبه هشتم آذرماه در گالری اثر برگزار شد که این هنرمند از عشق به میهن خود و ماندن در همه شرایط و برگزاری آخرین نمایشگاه هنری خود سخن گفت.
آیدین آغداشلو با بیان اینکه برای برپایی نمایشگاه نقاشی به تعداد کافی اثر نداشتم، خاطر نشان کرد: من همیشه نقاشی بودم که وقتی اثری را تمام میکردم، آن را به فروش میرساندم. بعد از مراقبتهایی که در طول سال گذشته انجام دادم، تعداد آثارم به اندازه برپایی یک نمایشگاه رسید و در این مدت هیچ اثری را به فروش نرساندم.
این هنرمند اضافه کرد: من همیشه طوری نقاشی میکنم که اگر حتی یک اثرم باقی بماند معرف خصلتهای من باشد و همیشه در خلق آثارم وسواس خاصی دارم. در طول این مدت حمایتهای بسیاری از من صورت گرفت و از تمام کسانی که این امکان را برای من فراهم آوردند تشکر میکنم. من همیشه مدیون کسانی هستم که لطف بدون منت بر من دارند.
وی در مورد برگزار نکردن نمایشگاهی در طول 40 سال اخیر نیز اظهار کرد: به نظرم یک هنرمند وقتی اقدام به برپایی نمایشگاه میکند که بیان جدیدی از خود را میخواهد عنوان کند. وقتی هنرمند میخواهد کشف و شهودی جدید از خود را به نمایش بگذراد باید اقدام به برپایی نمایشگاهی جدید و یا ساختن فیلمی جدید و یا اقداماتی از این دست کند. فراموش نکنیم برگزاری یک نمایشگاه هنری به معنای اعلام معنای جدید از آثار هنرمند است نه تکرار آن.
آغداشلو خاطر نشان کرد: من 40 سال پیش این کار را انجام دادم و در طول این مدت نتوانستم دوباره آن را انجام دهم. حالا در نمایشگاهی که در گالری اثر برپا شده آثاری را به نمایش درآوردم که متفاوت از دیگر اثارم باشد.
این هنرمند نقاش با اشاره به نمایش آثاری از دورههای مختلف فعالیت هنریاش در این نمایشگاه، افزود: به مدیران گالری اعلام کردم که از تمام دورههای فعالیت آثاری را به نمایش درآورند و خوشبختانه این اتفاق هم رخ داد. البته هیچگاه قصد نداشتم که یک مجموعه اثر از من باقی بماند.
وی در مورد بحثهایی که در مورد سبک کاریاش میشود نیز گفت: من 75 سال سن دارم و گاهی به شوخی میگویم عمرم به اندازه مدرنیستهای ایرانی است. البتهای کاش موزه هنرهای معاصر، آثاری را از دورههای مختلف کاری من جمع آوری میکرد. جالب آنکه فردی به من در مورد این نمایشگاه گفته بود که برای 40 سال این تعداد آثار کم نیست!
آغداشلو اضافه کرد: در دولتهای مختلف مواضع متفاوتی نسبت به من و آثارم گرفته شد و البته طوری کنار هم زندگی کردیم که به هر دو خوش بگذرد. برای من هیچگاه برگزاری نمایشگاه و معرفی شدن اولویت نداشته و ندارد. این مردم بودند که نان من را دادند نه افراد پولدار. من این نمایشگاه را برای کسانی که نان من را دادند برپا کردم و این نمایشگاه به نوعی نامه اعمال من است.
این هنرمند به فعالیتهای مختلف خود در مقاطع مختلف اشاره کرد و گفت: در کنار آثار زیادی که کشیدهام، هشت جلد کتاب از نقدهایم به همراه سه جلد کتاب از آثارم چاپ شده است. من در بخشهای مختلف هنری نیز همیشه فعال بودهام. در طول این مدت سخنرانیهای بسیاری را انجام دادم و حالا به نظرم وقت رفتن است.
آغداشلو افزود: من در سختترین مقاطع در ایران ماندم؛ چه در دوره جنگ، چه در دوره بیکاری و چه در دوره بیپولی و گمنامی. شاید من به نوعی با مردم تصفیهٔ حساب کرده باشم. من در حال حاضر یک دوره افسردگی عمیق را سپری میکنم. البته در این میان همیشه از رسانهها ممنون هستم و باید بگویم حیثیت حرفهای خود را مدیون رسانهها هستم. من همیشه خود را یک روزنامه نگار میدانم و از لطف اهالی رسانه ممنون هستم.
این هنرمند با بیان اینکه در مدت برپایی نمایشگاه آثارم نقدهای مختلفی نوشته شد، خاطر نشان کرد: این نقدها شامل مطالب گاها سطحی تا مطالب ارزشمند بود. در این میان مطلب مجله تندیس را خیلی دوست داشتم. نویسنده آن نقد به نکتهای واقعی اشاره کرده بود. در آن مطلبی آمده بود که تا به حال کسی در مورد نقاشیهای من آنچنان مطلبی را بیان نمیکرد. نقاشیهای من همیشه زیر سایه خود من قرار گرفته است.
وی در مورد نمایشگاه آثارش در گالری اثر و نام گذاری آن نیز خاطر نشان کرد: مساله اصلی این است که چه چیزی سبب میشود تا یک اثر گران بها ارزش خود را از دست بدهد و چطور میتوان زوال یک اثر را نشان داد. من تلاش کردم تا حس این زوال را انتقال دهم و وقتی که کسی اثر را میبیند بگوید چه قدر حیف. این حسرت از مادرم که وقتی نقاشیهایم را پاره میکرد را شامل میشود تا اینجا در این نشست خبری.
آغداشلو اضافه کرد: هیچگاه تلاش نمیکنم تا بین من و مخاطبم فاصلهای بوجود بیاید. در آثارم سعی میکنم تا معمایی را برای مخاطبم بیان کنم و حتی گاهی جواب این معما را نیز خودم هم نمیدانم.
این هنرمند در پاسخ به سوالی در مورد استقلال کاریاش و اینکه آثارش به عقیده برخی در سبکهای هنری تعریف شده، جای نمیگیرند نیز گفت: البته این مدت بسیار برای من سخت گذشت. مستقل ماندن بسیار دشوار است. این حس مانند ماندن در یک دوزخ بود، ولی من تلاش کردم تا معنای خودم را در این میان حفظ کنم و در سیلاب جریانات مختلف خودم را رها نکنم.
وی همچنین به رها کردن درس و دانشگاه نیز اشاره کرد و گفت: من به این خاطر دانشگاه را رها کردم که به نظرم تعریف مشخصی را دنبال میکرد. در آن سالها از هر هنرمندی میپرسیدند که تو چه سبکی را دنبال میکنی. اگر کسی در آن سالها سبکی را دنبال نمیکرد، دچار مشکل میشد. یک فرد حرفی که برای اطرافیانش دارد را میزند و دیگر بسته به نظر آنهاست که حرف هنرمند را تایید کنند یا نه. بر خلاف نظری که برخی مطرح میکنند، آثار من در خودآگاهم شکل میگیرد.
آغداشلو تصریح کرد: من قادر به بیان این مطلب نیستم که چه هستم. من نقاشم و نقاشی میکشم شاید دیگران بهتر بتوانند به من بگویند که من چه هستم، ولی فراموش نکنیم که آدمی بر اساس طبقه بندی دیگران کار نمیکند. همیشه به این فکر میکنم که هنرمند مانند فردی است که زمزمه میکند و اگر این زمزمه زیبا باشد آنگاه دیگران به او خواهند گفت بیا و در اپرا بخوان. شاید در این میان صدای من به نظر برخی خوب آمد و حالا این نمایشگاه مانند اپرایی برای من است. البته این سالها برای من بسیار سخت گذشت و البته خوش هم گذشت.
این هنرمند در پاسخ به سوالی در مورد افسردگی این روزهایش و دلیل آن نیز گفت: این افسردگی شخصی است. منبع افسردگی من هیچگاه کنش دولتها نبوده است. من ستایش شدهترین روشن فکر روزگار از جانب مردم هستم و فکر میکنم تنها نقاشی باشم که وقتی در خیابان راه میروم مردم من را میشناسند. من همیشه از عمرم با تفاخر صحبت کردهام. کار زیاد سبب خستگی من شده و بالا رفتن سنم نیز باعث شده بیحوصله شوم.
وی ادامه داد: من وام دار کسانی هستم که همیشه به من لطف دارند و همیشه و در هر شرایطی در ایران ماندم. از سالهای بیکاری و بیپولی تا سالهای سخت و گم نامی. شاید شنیدن این قصه در اینجا جالب باشد. در رم باستان وقتی هنرمندان تئاتری را اجرا میکردند، هنرمندان جلوی صحنه میآمدند و به مردم تعظیم میکردند و رییس گروه هم میگفت تلاش کردیم به شما خوش بگذرد. حالا اگر خوش گذشته است، اجازه دهید ما برویم.
آغداشلو افزود: در تاریخ آمده یکی از بزرگترین مردان تاریخ هنگام مرگ به اطرافیانش گفت سعی کردم تا به شما خوش بگذرد و حالا امیدوارم به من اجازه مرخصی دهید و بعد از آن پارچهای را بر روی صورتش کشید و جان سپرد. حالا هم من به شما میگویم که اگر اجازه میدهید از خدمتتان مرخص شوم و شاید معادل ایرانی آن حلالیت طلبیدن باشد.
این هنرمند به عنوان نمایشگاه «خاطرات انهدام» اشاره کرد و گفت: این نام مربوط به دورهای از فعالیت من میشود که البته با نامهای دیگر نیز عنوان شده بود. وقتی که یک کاغذ ساده مچاله میشود، شاید اتفاق خاصی برای تاریخ بشریت نباشد، ولی وقتی یک نقاشی مهم مچاله میشود اتفاقی بسیار مهم برای تاریخ است. من سوالی بیپاسخ را در آثارم میبینم که گاهی جواب آن را فقط خداوند میداند و با عقل و خرد نمیشود به آن سوال پاسخ داد.
وی در پاسخ به سوالی در مورد رفتن احتمالی خود از ایران نیز خاطر نشان کرد: ماندن یا رفتن من همیشه جزو بحثهای مطرح بود، ولی باید بگویم اگر هم بروم این رفتن موقت است. من نه با رفتنم میخواهم دل کسی را بسوزانم و نه چیز خاصی را بگویم. ما نباید خیلی به خود بنازیم و نبودن ما مانند برخاستن یک گنجشک از روی قله کوهی است که هیچ تکانی را به کوه نمیدهد. شاید در دراز مدت جا خالی ما حس شود ولی هیچ چیزی از جایش تکان نمیخورد.
آغداشلو اضافه کرد: شاید وقت آن رسیده که بنشینم در پارک و به کبوترها و سنجابها غذا بدهم. در این مدت به من خیلی خوش گذشت و اگر زندگیام مانند یک تئاتر باشد دوست دارم از سوی تماشاچیها تشویق شوم و صحنه را ترک کنم.
نظر شما